اسموک

اسموک

Smok
اسموک

اسموک

Smok

نرم افزار حسابداری مدارس School Accounting | آخرین نگارش و آپدیت تاریخ اسفند 1401

نرم افزار حسابداری مدارس School Accounting | آخرین نگارش و آپدیت تاریخ اسفند 1401

نرم افزار حسابداری مدارس School Accounting آخرین نگارش و آپدیت تاریخ اسفند 1401

دانلود نرم افزار حسابداری مدارس School Accounting | آخرین نگارش و آپدیت تاریخ اسفند 1401

نرم افزار حسابداری مدارس School Accounting آخرین نگارش و آپدیت تاریخ اسفند 1401
دسته بندی حسابداری
فرمت فایل zip
حجم فایل 31307 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 1

همکاران فرهنگی که در ارسال اطلاعات در برنامه حسابداری مدرسه یا زدن سند جدید و اپدیت برنامه مشکل دارند می توانند پکیج حسابداری زیر که به صورت کاملا اصلاح شده و تست شده در مدارس تهیه شده را جهت ادامه استفاده از این برنامه دانلود و نصب نمایید.

راهنمای نصب و استفاده از نرم افزار جسابداری مدرسه را هم پس از دانلود این پکیج میتوانید مشاهده نمایید.

در صورت بروز هر مشکلی در اجرا یا نصب آن می توانید از بنده مشاوره بگیرید.

نرم افزار صد در صد تست شده و تضمینی است. 

 

آخرین نگارش و آپدیت نرم افزار حسابداری مدارس School Accounting آخرین نگارش اسفند 1401

حل مشکل ارسال به منطقه در این نسخه

 

در صورت تمایل میتوانید از ما درخواست کنید تا با اتصال به سیستم شما مشکل حسابداری شما رو حل کنیم -

دانلود نرم افزار حسابداری مدارس School Accounting | آخرین نگارش و آپدیت تاریخ اسفند 1401

دانلود آثار طلاق رجعی در فقه و حقوق موضوعه (جدید ترین کار تحقیقی)


دانلود آثار طلاق رجعی در فقه و حقوق موضوعه (جدید ترین کار تحقیقی)

دانلود آثار طلاق رجعی در فقه و حقوق موضوعه(جدید ترین کار تحقیقی)دانلود آثار طلاق رجعی در فقه و حقوق موضوعه(جدید ترین کار تحقیقی)دانلود آثار طلاق رجعی در فقه و حقوق موضوعه(جدید ترین کار تحقیقی)دانلود آثار طلاق رجعی در فقه و حقوق موضوعه(جدید ترین کار تحقیقی)

دانلود دانلود آثار طلاق رجعی در فقه و حقوق موضوعه (جدید ترین کار تحقیقی)

دانلود آثار طلاق رجعی در فقه و حقوق موضوعه جدید ترین کار تحقیقی
دسته بندی حقوق
فرمت فایل doc
حجم فایل 2766 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 22

دانلود آثار طلاق رجعی در فقه و حقوق موضوعه(جدید ترین کار تحقیقی)

نتیجه

در مورد طلاق و بودن اختیار مطلق آن در دست مرد همواره و بخصوص در سالهای اخیر این دغدغه وجود داشته است که ممکن است مرد از این اختیار سوء استفاده نماید و بر زن ستم روا دارد و توصیه های اخلاقی هم نتواند، به لحاظ فقدان ضمانت اجرایی برای جلوگیری از سوء استفاده مرد مفید واقع شود. دیدیم که بعضی از فقها به صراحت اختیار مطلق مرد را در امر طلاق مورد تاکید قرار داده اند. از آیات قرآن نیز عموما این استفاده را کرده اند که اختیار طلاق در دست مرد است. نه این اختیار را به زن می توان داد و نه اعمال آن را به حکم دادگاه موکول کرد. فقیهانی که با مسائل روز آشنایی دارند و ایرادات مربوط به وجود تبعیض بین مرد و زن را از این حیث می شنوند در مقام توجیه این امر بر آمده اند یعنی با مسلم و قطعی دانستن این مطلب که به حکم اسلام و قرآن حق طلاق مخصوص شوهر است در مقام توجیه آن بر آمدند و دلایلی بر ندادن اختیار طلاق به دست زن یا به دادگاه ذکر کرده اند که البته چندان هم قانع کننده نیست.

«به هر حال به نظر فقها طلاق در دست مرد است ولی به نظر محققین از فقها، اصل در طلاق حظر و منع است یعنی تا نیازی به طلاق نباشد و توجیه صحیحی برای آن وجود نداشته باشد، مرد نمی تواند دست به طلاق بزند ولی خاطرنشان می سازد که ضمانت اجرایی این اصل ممنوعیت، بطلان طلاق یا حتی جریمه کردن متخلف نیست بلکه ضمانت اجرای آن وجدانی و اخلاقی است ».

فهرست آثار طلاق رجعی در فقه و حقوق موضوعه

  فهرست مطالب                                   

فصل اول: کلیات تحقیق.. 1

مقدمه. 1

بیان مسئله. 2

اهمیت و ضرورت تحقیق.. 4

اهداف پژوهش.... 4

روش تحقیق.. 4

فصل دوم: ادبیات و پیشینه پژوهش... 5

پیشینه تحقیق.. 5

فصل سوم:  روش شناسی پژوهش.... 21

شیوه گردآوری.. 21

فصل چهارم نتیجه گیری.. 22

نتیجه. 22

محدودیت های تحقیق.. 22

منابع.. 23

 

دانلود دانلود آثار طلاق رجعی در فقه و حقوق موضوعه (جدید ترین کار تحقیقی)

دانلود چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق بی ثباتی ازدواج یا احتمال وقوع طلاق


مبانی نظری بی ثباتی ازدواج یا احتمال وقوع طلاق

مبانی نظری  یژوهش بی‌ثباتی ازدواج یا احتمال وقوع طلاق

دانلود مبانی نظری بی ثباتی ازدواج یا احتمال وقوع طلاق

مبانی نظری پژوهش بی ثباتی ازدواج یا احتمال وقوع طلاق
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 46 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 29

توضیحات:

مبانی نظری یژوهش بی‌ثباتی ازدواج یا احتمال وقوع طلاق در 29 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.

 

فهرست مطالب :

بی‌ثباتی ازدواج یا احتمال وقوع طلاق

مفهوم بی‌ثباتی ازدواج

عوامل مؤثر بر ثبات ازدواج یا بی‌ثباتی ازدواج

فرآیند تحول و تکوین خانواده در طول زمان و ارتباط آن با تغییرات رضایت زناشویی

پیامدهای اختلافات زناشویی والدین در کودکان:

جدول 3 – 2، تحقیقات انجام‌شده در مورد بی‌ثباتی ازدواج در ایران و خارج از کشور

منابع فارسی:

Refrences:

 

بخشی از متن :

بی‌ثباتی ازدواج[1] یا احتمال وقوع طلاق[2]

ازدواج یک پیمان مقدس است که تقریباً در میان تمام اقوام و ملل و تمام زمان‌ها و مکان‌ها وجود داشته است، به‌طوری‌که بیشتر ادیان بر این سنت دیرینه و نیاز زن و مرد تأکید داشته‌اند و تمامی زوجین خواهان ثباتی در ازدواج خود می‌باشند؛ ثبات ازدواج، فقدان مشکلات زناشویی نیست، بلکه حضور شور و اشتیاق، صمیمیت و تعهد است که ازدواج را سالم و بی‌عیب حفظ می‌کند تا اینکه علل طبیعی مانند مرگ یکی از همسران موجب فروپاشی آن شود (سانتراک[3]، بی تا؛ ترجمه فیروز بخت، 1384).

بی‌ثباتی ازدواج همراه مفاهیمی مانند ازهم‌پاشیدگی زناشویی[4]، قطع روابط زناشویی[5]، طلاق[6]، کیفیت زناشویی پایین و ترک ازدواج، استفاده‌شده است (بروان، سنتز، نوک و رایت[7]، 2006). می‌توان گفت که این موارد درعین‌حال که به هم مرتبط‌اند، مفاهیم متمایزی هستند. ازهم‌پاشیدگی زناشویی عمل قانونی انحلال یک ازدواج را به‌واسطه طلاق یا جدایی دائمی، تعیین می‌کند. به‌عبارت‌دیگر قطع روابط زناشویی، دربرگیرنده ازهم‌پاشیدگی عمدی از طریق طلاق یا جدایی و ازهم‌پاشیدگی غیر عمد از طریق مرگ است. کیفیت زناشویی پایین نیز، در مقایسه ارزش‌یابی کیفی از ازدواج سالم مشخص می‌شود. کیفیت زناشویی پایین درواقع درجه پایینی از سازگاری، رضایت پایین، ناخشنودی در یک رابطه و شاید عملکرد نابسنده زوج را نشان می‌دهد. کیفیت زناشویی پایین لزوماً بر تمایل بالا برای طلاق، جدایی یا ترک کردن رابطه دلالت نمی‌کند (بوث و ادوارز، 1985).

مفهوم بی‌ثباتی ازدواج

این اصطلاح برای مشخص کردن گرایش یک زوج به انحلال ازدواج دلالت دارد. بی‌ثباتی ازدواج در این تعریف دربرگیرنده سه حالت است که عبارت‌اند از: 1- یک وضعیت عاطفی (من چه احساسی درباره ازدواجم دارم).2- نگرانی‌های شناختی رابطه (من چه فکری درباره چگونگی نتیجه احساسم می‌کنم یا پشت احساس من چه فکری وجود دارد؟). 3- اعمال معین (من واقعاً درنتیجه احساسم و افکار متعاقب آن دست به چه اعمالی می‌زنم؟) (وایت، لوو و لوین[8]، 2009).

در تعریفی دیگر، مفهوم بی‌ثباتی ازدواج به‌عنوان گرایش زوج به طلاق اشاره دارد که این موضوع شامل دو حالت است:1- حالت شناختی (فکر کردن درباره این موضوع که آیا ازدواجشان در وضعیت دشواری قرار دارد یا فکر به وقوع پیوستن طلاق)2- حالت رفتاری (عملی که فرد درنتیجه احساسش و یا گفتگو با همسرش درباره طلاق انجام می‌دهد). درواقع بی‌ثباتی ازدواج زمانی مطرح است که یک عضو از زوج یا هر دو عضو زوج، درباره طلاق یا جدایی می‌اندیشند و یا اعمالی را انجام می‌دهند که به پایان رساندن ازدواج، گرایش دارد (بوث و ادوارز، 1985؛ بروان و همکاران، 2006).

به‌طورکلی مفهوم بی‌ثباتی ازدواج به‌عنوان قطب منفی از یک پیوستاری که تداوم و پیوستگی ازدواج را نشان می‌دهد، دیده می‌شود. اگر یک ازدواج باثبات و پایدار نیروهای زیادی دارد که هر عضو زوج را ملزم به باهم بودن می‌کند، یک ازدواج ناپایدار و بی‌ثبات نیروهای زیادی دارد که هر عضو زوج را در جهت جدا شدن از هم سوق می‌دهد (بوث، جانسون و ادوارز، 1983).

عوامل مؤثر بر ثبات ازدواج یا بی‌ثباتی ازدواج

در ازدواج‌های باثبات زن و شوهر پیوسته همدیگر را تمجید می‌کنند، لحن مثبت آن‌ها در صحبت‌هایشان با یکدیگر و در مورد یکدیگر، زندگی مشترکشان را پیش می‌برد، طرفین یکدیگر را دوست خود می‌دانند و در هنگام استرس و بروز مشکلات از یکدیگر حمایت می‌کنند، هیچ‌یک از طرفین اصراری برای قبضه‌ی قدرت ندارند و در این مورد معتقد به وجود تساوی هستند و همچنین زن و شوهرها در ازدواج‌های موفق باهم مشکلات را حل می‌کنند و در هنگام بروز اختلاف، هیجانشان را کنترل و باهم مصالحه می‌کنند (سانتراک، بی تا؛ ترجمه‌ی فیروزبخت، 1384).

به اعتقاد حسینی بیرجندی (1380) تشابهاتی برای ازدواج لازم است ازجمله: 1- هوش: اگر بهره هوشی و نه تحصیلات زوجین در یک ردیف یا نزدیک به هم باشد ثبات ازدواج بیشتر است.2- ارزش‌ها: اگر زن و شوهر درباره‌ی مسائل عقیدتی و مذهبی و ارزش‌های زندگی خانوادگی وحدت نظر نداشته باشد وجود اصطکاک میان آن‌ها حتمی است.3- علایق: اگر زن و شوهر در بسیاری از زمینه‌ها علایق مشترک داشته باشند، بی‌ثباتی ازدواج کمتر است.4- توقع از نظامات خانوادگی: زن و شوهر باید درباره وظایف و مسئولیت‌های یکدیگر در رابطه زناشویی وحدت نظر داشته باشند. طرز فکر افراد در این زمینه به دو نوع تقسیم می‌شود. بعضی از افراد در مورد وظایف و مسئولیت‌های زن و شوهر به‌طور سنتی فکر می‌کنند. بدین معنا که مدیریت داخلی منزل به عهده‌ی زن است و مرد نیز به‌عنوان مدیر بیرونی منزل، یا نان‌آور خانواده تلقی می‌شود. فردی که در این زمینه به‌طور سنتی فکر می‌کند باید با فردی ازدواج کند که با او هم‌فکر است اما در حال حاضر عده‌ای معتقد به‌تساوی حقوق بین زن و مرد هستند و وظایف و مسئولیت‌های مشابهی نیز برای آنان قائل می‌شوند. اختلافاتی که می‌تواند باعث عدم ثبات زندگی زناشویی شوند عبارت‌اند از: 1- میزان انرژی: اختلاف در میزان انرژی زن و شوهر در زمینه‌های مختلفی ازجمله معاشرت‌های اجتماعی، فعالیت‌های مذهبی، فعالیت مربوط به خانه و تفریحات نمایان می‌شود. 2- عادات شخصی: وقتی زن و شوهر عادت‌های شخصی متفاوتی داشته باشند ازجمله وقت‌شناسی، نظم و ترتیب و مسئولیت‌پذیری. 3- مهارت‌های کلامی: اگر یکی از زن و شوهر علاقه‌مند به گفتگو و دیگری خواهان سکوت باشد استرس فراوان ایجاد می‌شود. از عوامل دیگر در ایجاد بی‌ثباتی ازدواج خست، عصبانیت، دورویی، دروغ، پنهان‌کاری، پرخاشگری، خشونت، لجاجت، خودبینی و تحقیر دیگری و بی‌انضباطی می‌توان اشاره کرد. همچنین به نظر می‌رسد وضعیت نامساعد اقتصادی، عدم رضایت از مسائل جنسی، مشکلات روان‌شناختی زوجین و داشتن تصورات خیالی و کمال گرایانه از زندگی مشترک، در سازش با وظایف و مسئولیت‌های زندگی زناشویی اخلال ایجاد می‌کند و نهایتاً منجر به ناسازگاری می‌شود.

 


[1] Marital instability

[2] Divorce Probblity

[3] Santrac

[4] Marital dissolution

[5] Marital relationship disruption

[6] Divorce

[7] Brown, S. L., Sanchez, L. A., Nock, S.L., & Wright, J. D

[8] Waite, L. J., Luo, Y., & Lewin, A. C

دانلود مبانی نظری بی ثباتی ازدواج یا احتمال وقوع طلاق

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق دینداری و طلاق


مبانی نظری و پیشینه تحقیق دینداری و طلاق

مبانی نظری وپیشینه تحقیق دینداری وطلاق

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق دینداری و طلاق

مبانی نظری و پیشینه تحقیق دینداری و طلاق
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 72 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 87

توضیحات :

مبانی نظری وپیشینه تحقیق دینداری وطلاق در 87 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.

 

بخشی از متن :

تاریخچه دینداری

امروز ما در وضعیت بحرانی بی سابقه‌ای به سر می‌بریم. مردم اعصار دیگر به یقین همان‌قدر دچار‌قحطی گسترده، آشفتگی‌اجتماعی و جنگ ویرانگر بوده‌اند که ما هستیم. لیکن تنها در روزگار ماست که بقای آدمی و نیز جانداران دیگر جدا در معرض تهدید قرار گرفته است.

بحران در جهان بیرون با بحران دیگری در جهان درون همراه شده است ویرانگری عظیم و خانمان سوز جنگ جهانی اول چنان میراثی از سرخوردگی و بی اعتمادی به خود برای نشان قرن 20 بر جای نهاد که در تاریخ بی سابقه است. آمریکاییها شاهد موجی‌از افسردگی معنوی و شکاکیت مذهبی بوده‌اند که بسی گسترده و ویرانگر بود. در نیمه قرن بیستم این امر بدیهی شمرده می‌شد که دنیایا نوین در میانه‌ی (عصری از اضطراب) در روزگار آشفتگی معیارها و اندیش‌ها و در ناامنی دردناک به سر می‌برد. (ام، وولف، 1386).

در فاصله‌ی میان این دو پیمایش ملی ملاحظه‌ی دیگری هم نمودار شد. برای نخستین بار در ظرف مدتی بالغ بر 200 سال اغلب کلیساهای اصلی پروتستان در آمریکا اعضاء خود را رفته رفته از دست دادند.

تغییراتی مشابه اگرچه با شدت کمتر و عرصه‌ی اعضاء فرقه‌های کاتولیک، رومی و یهودی‌نیز رخ‌داده این افول تاریخی در برخی شاخص‌های دیگر هم نمود یافت. ساخت کلیسا متوقف شد، نشریات مذهبی از ادامه کار خود باز ماندند و مبلغان کمتری به خارج گسیل شدند. بین سالهای 1965 و 1978 میزان پاسخ دهندگان پرسشنامه اعلام می‌کردند دین در زندگی آنها بسیار مهم است. از 7 درصد در 52 درصد کاهش یافت. از آن هنگام این رقم بین 50 تا 59 درصد در نوسان بوده است. (ام، وولف، 1386).

اما چنین مهم نیست که همه‌ی فرقه‌های مسیحی دستخوش چنین روندی شده باشند. برخی از آنها از جمله سازمان‌هایی نظیر جماعت‌های خداوند، گروه‌های غیر گلریزان[1] و تقدیس مورمونها،[2] شاهبان یهود و ظهوریون[3] در روز هفتم دارند، رونق می‌گیرند. پاسخی که امروزه از سوی دین در حال ظهور است آیا به راستی واکنش است. بحرانی که با آن روبرو هستیم یا خود نشانی از آن یا شاهده هم عامل تشدید آن است اگر عامل تشدید است. آیا محکومین که نقش تماشاگرانی درمانده را به عهده گیریم. یا به نحوی این امکان وجود دارد که وقایع را در سیری درست‌تر به جریان اندازیم. (همان منبع)

روانشناسی دین، در آغاز بسیار کثرت گرایانه بوده است به نظر می‌رسد کمتر نظریه یا روش در روانشناسی وجود دارد که کسی آن را برای مطالعه دین به کار نبرده باشد. به موازات پیشرفت در میدان پهناور روانشناسی، این کثرت گرایی به کرات ستیزه‌جو بوده و به بینش یک دیدگاه دیگر منجر شده است. (ام. وولف، 1386)

 

ضرورت دینداری و خدا پرستی

اولین دلیلی که می‌توان برای ضرورت دینداری انسان بیان کرد همان نیاز فطری و روحی انسان به دین و خداپرستی است به این دلیل که انسان ذاتا نیازمند عشق و عبارت خداست همانطور که نمونه‌های آن در زندگی انسان‌های اولیه مشاهده شده است، آنان با داشتن این نیاز پرستش ستاره، ماه و..... روی می‌آوردند. دومین دلیل این است که انسان به داشتن قوانین جامع و مترقی نیازمند است، قوانین دینی و الهی بویژه قوانین اسلامی برنامه کامل زندگی انسان را ارائه می‌کنند. (سینی چی، 1384)

ارزش زنگی دینی

بارزترین خصوصیات در زندگی دینی از نظر ویلیام جیمز اعتقاد به امور زیر است:

1. دنیایی که محسوس است و به چشم درمی‌آید در کنار جهانی که نامحسوس است این دنیای نامرئی و محسوس ارزش و معنی خود را از آن عالم غیب و نامحسوس دریافت می‌کند.

2. وحدت با این عالم و برقراری ارتباط، منوط به هماهنگی با آن هدف نهایی است.

نتیجه دعا و نماز و یا به عبارت دیگر اتصال با روح عالم خلقت، ایجاد قدرت و نیرویی است که بطور محسوس دارای آثار مادی و معنوی می‌باشد.

بالاخره او در‌مورد این‌آثار معنوی می‌نویسد: اولا‌زندگی دارای‌طعمی می‌گردد که گویا رحمت محض می‌گردد و به شکل یک زندگی سرشار از نشاط شاعرانه و با سرور و بهجت دلبرانه‌ای درمی‌آید. ثانیا یک اطمینان و آرامش باطنی ایجاد می‌گردد که آثار ظاهری آن نیکویی و احسان بی دریغ است. (نیکویی، 1383)

آثار دین در زندگی

انسان برای اینکه به معنا و مفهومی در زندگی برسد باید پشتوانه‌ای داشته باشد تا به او بفهماند که کار و تلاش او بی فایده نیست. تحقیقات نشان می‌دهد که با وجود گسترش وسایل مادی هنوز انسانها با یک بحران روحی روبرو هستند.

در این بین تنها چیزی که می‌تواند به مدد انسانها بیاید و آنها را نجات دهد دین است که ما در اینجا آثاری چند از دین را در زندگی انسان بیان می‌داریم:

1. دین عاملی برای حرکت علمی:

برخلاف پندار برخی که دین را تنها برای طبقات بی فرهنگ و پایین جامعه ضروری می‌مانند و‌قشر فرهنگی‌را از اصول و‌عبارتها و عبادتها و اعمال دینی بی نیاز می‌دانند، دین همواره در زندگی متفکران و عالمان نقشی مثبت داشته و بوسیله این جهان بینی دینی، انسان و اسرار جهان را حساب شده و هدفدار می‌دانند و روح تحقیق برایشان مهیا می‌شود.

2. دین عاملی برای تقویت عواطف انسانی:

ارزشهای انسانی که در دین دور تاکید قرار گرفته همواره سپر دان خود را از روح خشونت و جنایت برحذر می‌دارد و کانون زندگی را بر پایه عواطف انسانی گرم و مستحکم می‌سازد، لذا آماری خودکشی در جوامع دینی بسیار کمتر است.

3. دین عامل ثبات در برابر سختی‌ها:

اعتقاد به قدرت بی پایان الهی در پیروان ادیان مهمترین تکیه گاه معنوی و روانی در برابر حوادث‌سخت زندگی است. گسترش پدیده خودکشی در عصر کنونی معلول عدم اتکاء به این پشتوانه مهم است.

4. دین عاملی برای احیا روح وظیفه شناسی:

تعلیمات دینی بخاطر زنده کردن باور به مراقبت دائمی از طرف خداوند و اعتقاد به دادگاهی‌ماوراء همه‌ی دادگاه‌های انسانی می‌تواند نقش‌اساسی در‌ایجاد روح مسئولیت و انجام وظیفه در انسانها ایفا نماید، کاری که از عهده قانون‌ها و برنامه‌های زور مرارانه کمتر برمی‌آید (فاطمیان، 1369).

فواید دینداری در حیطه روان شناختی

1. آرامش روان: شاید بتوان گفت مهمترین مشکل انسان به ویژه در عصر کنونی، اضطراب و افسردگی و به عبارت عام‌تر، عدم وجود آرامش روانی و اطمینان قلبی است. به‌همین دلیلاست که برخی دانشمندان دوران کنونی را عصر اضطراب می‌نامند. از دیدگاه دین یگانه چیزی که می‌تواند این نیاز را برآورده کند یاد خداست. قرآن کریم با تاکید تمام اعلام می‌کند که آرامش روان فقط در سایه توجه خداوند امکان پذیر است. (الا بذکر الله تطمئن القلوب). (آذربایجانی، 1367)

2. خشنودی و رضایت از زندگی: این مقوله با پرسش مستقیم از افراد سنجیده می‌شود. در تحقیقی با 163000 شرکت کننده از چهارده کشور اروپایی معلوم شد 85 درصد کسانی که دست کم یک بار در هفته به کلیسا می‌روند از زندگی خود بسیار راضی هستند. این همبستگی میان افراد مسن بیشتر است. فواید حضور در کلیسا برای افراد مجرد- مسن- بازنشسته و دارای وضع فراجی نامناسب بیشتر از دیگران بوده است. (همان منبع)

3. تغییر خوش بینانه از مرگ: دین تفسیری خوش بینانه از مرگ به دست می‌دهد و نه آن را از بین رفتن و نابودی بلکه انتقال از یک نوع زندگی موقت به نوع دیگری از زندگی که همیشگی و ابدی است تلقی می‌کند. (همان منبع)

4. سلامت جسمانی: اگر بتوانیم نشان دهیم که دینداری بر سلامت جسمانی بیشتر تاثیر گذار است نشان بسیار روشن‌تری بر منافع واقعی دین خواهد بود تا تاثیر دینداری بر رضایت و شادمانی در زندگی. یکی از قدیمی‌ترین مطالعات درباره ارتباط میان سلامت جسمانی و رفتن به کلیسا از سوی کامستوک و پارتریچ با استفاده از میزان مرگ و میر در نمونه‌ای بزرگ انجام شده است. نتایج یک پژوهش دیگر حاکی از آن‌است که رفتن‌به یک با کاهش مرگ و میر ناشی از بیماریهای تنفسی- گوارشی- بیماریهای قلبی- انواع سرطان و در واقع همه‌ی بیماریهای عمده ارتباط دارد (همان منبع)

آلکین، براون و مینوگر (1983) در بررسی رابطه مذهب و توانایی مقابله با سرطان دریافتند که نگرش مذهبی در مبتلایان به سرطان شکل گیری نگرش مثبت نسبت به زندگی را در پی دارد. (جمالی، 1381)

کاکرزوسکی (1989) نیز در بررسی بیماران مختلف نشان داد که مذهب باعث کاهش اضطراب ناشی از بیماری می‌شود.

کولیپ (1969) در بررسی کودکان مبتلا به سرطان خون نشان داد که عبادت می‌تواند عمر این کودکان را افزایش دهد.

البرزی و سامانی (1380): افزایش‌نگرش مذهبی‌میزان افسردگی‌در نوجوانان را کاهش می‌دهد. (جمالی، 1381)

مطالعات روان شناختی سنت‌های روحانی شرق به ویژه (زن بودیسم) و (یوگا) رفته رفته نشان‌داده است که چگونه‌پدیده‌هایی چون‌تنظیم تنفس‌و مراقبه (مدیتیشن) بیداری ناگهانی، ذکر و نظایر آنها نه فقط پیش درآمد و پیش تاز بسیاری از شیوه‌های روان درمانی بودند بلکه امروز هم از چنان شیوه‌های موثر به شمار می‌آیند. (جانبهان، 1367)

ابهری (1367) به نقل از گریفیث و همکاران می‌نویسد: در پژوهشهای مخلتف دستاوردهای درمان جویی دینی در کسانیکه مدتها رفتارهای پرخاشگرانه، اضطراب، افسردگی و دردهای مزمن جسمانی داشته‌اند بسیار چشمگیر گزارش شده است، بدین صورت که احساس بهبودی خلق، آرامش، افزایش اعتماد به نفس، افزایش قدرت تصمیم گیری و از میان رفتن دردهای مزمن بعدی از جمله دستاوردهای درمان بوده است. (عمران نسب، 1377)

5. اعتماد به حاصل کوششهای زندگی.

6. امید به زندگی بهتر در آینده

7. کاهش جرم و انحراف

8. نوع درستی و کمک به دیگران. (آذربایجانی، 1367)

نقش روانی دین

یکی از‌مهمترین نقشهای روانی دین، همانا آرامش است. دکتر ژوشوالوت[4] معتقد است دین در زندگی انسان اطمینان و تکیه گاه روحی می‌بخشد. ایمان دینی به قلب انسان اطمینان می‌دهد و روان انسان را از نگرانی نجات می‌دهد. چنین حالتی برای انسان بسیار ارزشمند است. (بهشتی، 1350)

دکتر لینگ معتقد است تنها دین است که موجب می‌شود آدمی خویشتن را موازی منافع بزرگتری که در پیرامون خود او و غیر اوست کند. لذا بدون ایمان به خدا آدمی از رسیدن به اهمیت قدرت خویش عاجز است. (همان منبع)

استاد شهید مطهری در کتاب انسان و ایمان آثار نیک ایمان دینی را توضیح داده است که در زیر به بخشهایی از آن اشاره می‌شود:

یکی از آثار ایمان دینی از نظر بهجت زایی و انبساط آفرینی در خوش بینی است. ایمان دینی از آن جهت که تلقی انسان را نسبت به جهان شکل خاصی می‌دهد. بدین صورت که آفرینش را هدفدار و هدف را خیر و تکامل معرفی می‌کند، طبعا دید انسان را نسبت به نظام کلی و قوانین حاکم بر آن خوش بینانه می‌سازد. در سوره طه آیه 124 می‌فرماید: «هرکس از توجه و‌یاد من رو بگرداند زندگی‌ای تنگ و پر فشار خواهد داشت.» زیرا ایمان‌است که زندگی را در درون مادبر ما وسعت می‌بخشد و مانع فشار و عوامل روحی می‌شود. یکی دیگر از آثار ایمان دینی «امیدواری» به نتایج تلاش خوب است و این مهم «با استناد به آیه شریفه ان الله لا یضج اجرا المحسنین» (توبه، آیه 10) «اجر و پاداش نیکوکاران هرگز هدر نمی‌رود» به خوبی درمی‌یابد.

 


[1] . Pentecostules

[2] . mormons

[3] . aduentrsts

[4] . Joshowalot

و...

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق دینداری و طلاق

دانلود ازدواج و طلاق از دیدگاه روانشناسی

ازدواج و طلاق از دیدگاه روانشناسی

ازجمله عوامل موثر بر سن ازدواج تغییر اهداف ازدواج مى باشد

دانلود ازدواج و طلاق از دیدگاه روانشناسی

آسیب دوستی قبل ازدواج
وابستگی استقلال
افت تحصیلی یا رکود علمی	
ازدواج جدایی جر و بحث زناشویی
مشکلات روحی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 106 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 53

 

ازجمله عوامل موثر بر سن ازدواج تغییر اهداف ازدواج مى باشد. در گذشته فرد به هنگام ازدواج بیشتر پایبند ملاحظات اقتصادى و اجتماعى بود ولى امروزه, علیرغم توجه روزافزون به اینگونه موارد, بیشتر طالب همسرى است که با او هماهنگى فکرى و روحى داشته باشد و از نظر امور ذهنى و معنوى با وى همسانى داشته باشد. این مسإله در انتخاب همسر اثر گذاشته و انتخاب را مشکلتر و درنتیجه سن ازدواج را عقب تر مى برد.
انتخاب همسر
از طرف دیگر مسإله انتخاب همسر و تضاد بین طرز فکر و اندیشه دو نسل ایجاد مشکل کرده و بر سن ازدواج اثر گذاشته است. انتخاب همسر به طریقه سنتى و توسط پدر و مادر ازجمله مشکلاتى است که جوانان در راه ازدواج خود از آن یاد مى کنند. در گذشته خانواده ها فکر مى کردند که جوانان براى همسرگزینى صلاحیت لازم را ندارند و بیشتر تابع احساسات اند و به همین جهت حق انتخاب همسر براى فرزندانشان را از آن خود مى دانستند. اکنون عوامل مختلف ازجمله رشد فکرى و معنوى جوانان به آنها استقلال فکرى و قدرت تصمیمگیرى داده است به نحوى که تدریجا حق همسرگزینى را که زمانى برعهده پدر و مادرشان بود خود به عهده گرفته اند.
امروزه دیگر انتخاب همسر مانند گذشته به آسانى انجام نمى گیرد. مرد و زن هردو مایلند که همسرى رفیق زندگى و موافق ذوق خود برگزینند(22) که از همه نظر با او همسویى داشته باشند. امروزه جوانان به مرور در جریان مرحله اول (همسریابى) فعالتر مى شوند. و به هنگام اتخاذ تصمیم نهایى که مستلزم ارزیابى و داورى است. کار والدین و بزرگترها آغاز مى شود. اما باید گفت سیر قهقرایى قدرت پدر و مادر هرگز به معناى آن نیست که آنها دیگر براى تحمیل خواست خود بر فرزندان کوششى معمول نمى دارند. به نظر کارلسون(23) تصویب و تإیید ازدواج فرزندان توسط پدر و مادر, رضایت فرزندان از زندگى خود را تحت تإثیر مثبت قرار مى دهد. فرزندان اغلب مایلند انتخاب آنها همراه با تصویب والدینشان باشد
در مورد دختران مسإله به صورت دیگرى است و به زعم آنان محدوده انتخاب براى آنها یکجانبه مى باشد. با وجود آنکه در اسلام خواستگارى دختر از پسر بلامانع است ولى نه تنها فرهنگ ما این موضوع را نمى پذیرد بلکه در سراسر جهان زنان پذیرفته اند که بگویند فلانى مرا خواستگارى کرده است. یعنى زن مى پذیرد که اگر وى به خواستگارى مردى برود علامت این است که حاضر به اعتراف به نقص خود شده است تا در کنار مردى آن را کامل کند درصورتى که شخصیت جلب مرد و حفظ نسل زن در برابر شخصیت تفوق طلبى مرد به معناى این است که زن را نقصى در این مسإله نبوده و مى تواند یکجا موقر بماند و جلب کند و چون جلب کرد نسل داشته باشد. اما احساس تفوق طلبى نقص است و باید یکى را براى اثبات فائق بودن خواستگارى کرد(25). لذا دختران و خانواده هاى آنها اقدامى در این جهت به عمل نمىآورند و قدم پیش نمى گذارند به همین جهت دختران یکى از مشکلات ازدواج خود را نیافتن همسر ایدهآل مى نامند.
توجه به مسائل طبقاتى ازجمله عواملى است که در راه انتخاب همسر همواره موثر بوده و بر مشکلات موجود بر سر راه ازدواج جوانان مى افزاید. موقعیت طبقه اى جوانان عامل مهمى در انتخاب همسر است زیرا هر طبقه با خلق و خوى و آداب و عادات ویژه خود دنیاى خاصى را تشکیل مى دهد درنتیجه سازگارى بیشتر است. و والر(26) در گفتارى به نام زناشویى هاى درون گروهى تإکید مى کند که: ((مهمترین واقعه در امر همسرگزینى, گرایش آن به سوى وصلتهاى اجتماعا همسان است.)) و این بدان معناست که ما خواهان ازدواج در طبقه خویشیم.
امروزه مشکل اساسى در امر ازدواج براى اغلب طالبان آن بخصوص مردان به علت نوع خاص وظایف آنان که تإمین مخارج زندگى است, مسإله فقر و امکانات مادى است. غم تإمین معاش و هزینه زندگى از مهم ترین نگرانى هاى جوانان در امر ازدواج مى باشد. جوانان اظهار مى دارند که ازدواج امرى فطرى است که اگر پیش نیازهاى آن فراهم باشد مشکلى به نام ازدواج نخواهیم داشت. امید به آینده از پیش نیازهاى ازدواج مى باشد و اگر امید به آینده با عواملى مانند مشکلات اقتصادى و اجتماعى تضعیف شود ازدواج هم مشکل مى شود(2). باتوجه به شرایط موجود اقتصادى که هزینه زندگى به شدت افزایش یافته, جوانانى که از درآمد کافى براى ادامه حداقل زندگى برخوردار نیستند کمتر به خود جرإت مى دهند تن به ازدواج بدهند. همانطورى که قبلا هم ذکر شد بسیارى از جوانان به دلیل وجود چشم و هم چشمیهاى نادرست و آداب و سننى که هزینه هاى سنگین را موجب مى گردد, حتى مقدمات ازدواج را هم نمى توانند فراهم کنند. درنتیجه از فکر ازدواج نیز هراسانند و همین امر بر سن ازدواج آنها اثر مى گذارد.
اشتغال
بین سن ازدواج و شغل, هم در مورد زنان و هم در مورد مردان همبستگى مثبتى وجود دارد(3). یعنى با بالارفتن تخصص و امکانات شغلى سن ازدواج نیز بالا مى رود. وارد شدن زنان به بازار کار باعث دگرگونیهاى مختلف گردید که مى توان تغییر بعضى ملاکهاى تعیین کننده سن ازدواج و افزایش سن زنان در هنگام ازدواج را ازجمله آنها دانست(4). استقلال مادى و معنوى آنها, یکى از شاخصهاى تعیین سن ازدواج شده است.
بر مبناى داده هاى مربوط به سرشمارى سال 65 کشور, در جمعیت مردان شاغل, عمومیت ازدواج بیشتر از جمعیت زنان شاغل بوده است و به همین صورت زنان شاغل هرگز ازدواج نکرده (31/8درصد) نسبت قابل ملاحظه اى را در مقایسه با مردان ازدواج نکرده (20/4درصد) به خود اختصاص داده اند(5). ملاحظه مى شود که در بین زنان شاغل سن ازدواج نیز بالاتر است. زیرا از امکانات مادى و تخصصى بیشترى برخوردارند و براى کسب تخصص و بدست آوردن امکانات بهتر حرفه اى و همسر مناسب تر, بیشتر از زنان غیر شاغل درنگ مى کنند. دلیل دیگرى که مى توان ذکر کرد و مربوط به مردان مى شود این است که اغلب ترجیح مى دهند با زنان کم سن تر از خود ازدواج کنند و از ازدواج با زنان هم سن و سال خود پرهیز مى کنند.

ازجمله عوامل موثر بر سن ازدواج تغییر اهداف ازدواج مى باشد. در گذشته فرد به هنگام ازدواج بیشتر پایبند ملاحظات اقتصادى و اجتماعى بود ولى امروزه, علیرغم توجه روزافزون به اینگونه موارد, بیشتر طالب همسرى است که با او هماهنگى فکرى و روحى داشته باشد و از نظر امور ذهنى و معنوى با وى همسانى داشته باشد. این مسإله در انتخاب همسر اثر گذاشته و انتخاب را مشکلتر و درنتیجه سن ازدواج را عقب تر مى برد.انتخاب همسراز طرف دیگر مسإله انتخاب همسر و تضاد بین طرز فکر و اندیشه دو نسل ایجاد مشکل کرده و بر سن ازدواج اثر گذاشته است. انتخاب همسر به طریقه سنتى و توسط پدر و مادر ازجمله مشکلاتى است که جوانان در راه ازدواج خود از آن یاد مى کنند. در گذشته خانواده ها فکر مى کردند که جوانان براى همسرگزینى صلاحیت لازم را ندارند و بیشتر تابع احساسات اند و به همین جهت حق انتخاب همسر براى فرزندانشان را از آن خود مى دانستند. اکنون عوامل مختلف ازجمله رشد فکرى و معنوى جوانان به آنها استقلال فکرى و قدرت تصمیمگیرى داده است به نحوى که تدریجا حق همسرگزینى را که زمانى برعهده پدر و مادرشان بود خود به عهده گرفته اند.امروزه دیگر انتخاب همسر مانند گذشته به آسانى انجام نمى گیرد. مرد و زن هردو مایلند که همسرى رفیق زندگى و موافق ذوق خود برگزینند(22) که از همه نظر با او همسویى داشته باشند. امروزه جوانان به مرور در جریان مرحله اول (همسریابى) فعالتر مى شوند. و به هنگام اتخاذ تصمیم نهایى که مستلزم ارزیابى و داورى است. کار والدین و بزرگترها آغاز مى شود. اما باید گفت سیر قهقرایى قدرت پدر و مادر هرگز به معناى آن نیست که آنها دیگر براى تحمیل خواست خود بر فرزندان کوششى معمول نمى دارند. به نظر کارلسون(23) تصویب و تإیید ازدواج فرزندان توسط پدر و مادر, رضایت فرزندان از زندگى خود را تحت تإثیر مثبت قرار مى دهد. فرزندان اغلب مایلند انتخاب آنها همراه با تصویب والدینشان باشددر مورد دختران مسإله به صورت دیگرى است و به زعم آنان محدوده انتخاب براى آنها یکجانبه مى باشد. با وجود آنکه در اسلام خواستگارى دختر از پسر بلامانع است ولى نه تنها فرهنگ ما این موضوع را نمى پذیرد بلکه در سراسر جهان زنان پذیرفته اند که بگویند فلانى مرا خواستگارى کرده است. یعنى زن مى پذیرد که اگر وى به خواستگارى مردى برود علامت این است که حاضر به اعتراف به نقص خود شده است تا در کنار مردى آن را کامل کند درصورتى که شخصیت جلب مرد و حفظ نسل زن در برابر شخصیت تفوق طلبى مرد به معناى این است که زن را نقصى در این مسإله نبوده و مى تواند یکجا موقر بماند و جلب کند و چون جلب کرد نسل داشته باشد. اما احساس تفوق طلبى نقص است و باید یکى را براى اثبات فائق بودن خواستگارى کرد(25). لذا دختران و خانواده هاى آنها اقدامى در این جهت به عمل نمىآورند و قدم پیش نمى گذارند به همین جهت دختران یکى از مشکلات ازدواج خود را نیافتن همسر ایدهآل مى نامند.توجه به مسائل طبقاتى ازجمله عواملى است که در راه انتخاب همسر همواره موثر بوده و بر مشکلات موجود بر سر راه ازدواج جوانان مى افزاید. موقعیت طبقه اى جوانان عامل مهمى در انتخاب همسر است زیرا هر طبقه با خلق و خوى و آداب و عادات ویژه خود دنیاى خاصى را تشکیل مى دهد درنتیجه سازگارى بیشتر است. و والر(26) در گفتارى به نام زناشویى هاى درون گروهى تإکید مى کند که: ((مهمترین واقعه در امر همسرگزینى, گرایش آن به سوى وصلتهاى اجتماعا همسان است.)) و این بدان معناست که ما خواهان ازدواج در طبقه خویشیم.امروزه مشکل اساسى در امر ازدواج براى اغلب طالبان آن بخصوص مردان به علت نوع خاص وظایف آنان که تإمین مخارج زندگى است, مسإله فقر و امکانات مادى است. غم تإمین معاش و هزینه زندگى از مهم ترین نگرانى هاى جوانان در امر ازدواج مى باشد. جوانان اظهار مى دارند که ازدواج امرى فطرى است که اگر پیش نیازهاى آن فراهم باشد مشکلى به نام ازدواج نخواهیم داشت. امید به آینده از پیش نیازهاى ازدواج مى باشد و اگر امید به آینده با عواملى مانند مشکلات اقتصادى و اجتماعى تضعیف شود ازدواج هم مشکل مى شود(2). باتوجه به شرایط موجود اقتصادى که هزینه زندگى به شدت افزایش یافته, جوانانى که از درآمد کافى براى ادامه حداقل زندگى برخوردار نیستند کمتر به خود جرإت مى دهند تن به ازدواج بدهند. همانطورى که قبلا هم ذکر شد بسیارى از جوانان به دلیل وجود چشم و هم چشمیهاى نادرست و آداب و سننى که هزینه هاى سنگین را موجب مى گردد, حتى مقدمات ازدواج را هم نمى توانند فراهم کنند. درنتیجه از فکر ازدواج نیز هراسانند و همین امر بر سن ازدواج آنها اثر مى گذارد.اشتغالبین سن ازدواج و شغل, هم در مورد زنان و هم در مورد مردان همبستگى مثبتى وجود دارد(3). یعنى با بالارفتن تخصص و امکانات شغلى سن ازدواج نیز بالا مى رود. وارد شدن زنان به بازار کار باعث دگرگونیهاى مختلف گردید که مى توان تغییر بعضى ملاکهاى تعیین کننده سن ازدواج و افزایش سن زنان در هنگام ازدواج را ازجمله آنها دانست(4). استقلال مادى و معنوى آنها, یکى از شاخصهاى تعیین سن ازدواج شده است.بر مبناى داده هاى مربوط به سرشمارى سال 65 کشور, در جمعیت مردان شاغل, عمومیت ازدواج بیشتر از جمعیت زنان شاغل بوده است و به همین صورت زنان شاغل هرگز ازدواج نکرده (31/8درصد) نسبت قابل ملاحظه اى را در مقایسه با مردان ازدواج نکرده (20/4درصد) به خود اختصاص داده اند(5). ملاحظه مى شود که در بین زنان شاغل سن ازدواج نیز بالاتر است. زیرا از امکانات مادى و تخصصى بیشترى برخوردارند و براى کسب تخصص و بدست آوردن امکانات بهتر حرفه اى و همسر مناسب تر, بیشتر از زنان غیر شاغل درنگ مى کنند. دلیل دیگرى که مى توان ذکر کرد و مربوط به مردان مى شود این است که اغلب ترجیح مى دهند با زنان کم سن تر از خود ازدواج کنند و از ازدواج با زنان هم سن و سال خود پرهیز مى کنند.

 

دانلود ازدواج و طلاق از دیدگاه روانشناسی